انسان نمای آدمیخواره و بی اصل و نابکار
قتل عام می کند مرد و زن و کودک بی شرم و اختیار
ای کاش ﻜˊر بودم و کور، نبودم در این روزگار شوم
باشم شاهد ﻤۥردن کودک مانده در صف مرگ و انتظار
شرم می کنم که ببینم درمقابل چشمانم کشتار می کنند
کاری نمی کنم دست روی دست و پریشان و دلفگار
داعش سخن به زبان آورده و می گوید این چنین
دنبال من نگرد همسایه تو ام در شهر و هر دیار
در دست من آنکه نهاده است تفنگ و توپ
گفته است بگیر جان مردم بیچاره هزار هزار
آنان من و تو مردم دنیا را برده ی خویش کرده اند
گر من بروم مزدور دیگری بیاید به میدان کارزار
در ﻜﻠﱢه ام هر آنچه نهادند نفرت است و مرگ
در قلب من آتش کینه نشاندند و زهر ماندگار
من صاحب اختیار نیستم ، حیوان ̗ ناطقم
شیطانم و سراپا عقده و بیمار و کینه دار
خواهی مرا بشناسی چندان از تو دور نیستم
هر نا خلف چو بدیدی من هستم حیوان آشکار
رخسارم چو آدم و در ذاتم گناه لانه کرده است
حیوان نمی ﻜ ۥشد نسل خودش نیست این نحله برقرار
اهرمن صفت ذاتش هست ز مخلوق پست تر
او درمیان ماست دنبال فرصت و می کند آدمی شکار
11/6/93