طنز بحث سیاسی
جان هر کس دوست دارید ، بحث ̗ سیاسی کم کنید
تا که مثل بی بی سی یا وی او ا ناگهان قاطی کنید
چون شده ورد زبان ما سیاست در هر مجلسی
گشته ایم حیران بحث و مانده ایم در مفلسی
تو اگر عشقت به دانایی است تا که تعریفت کنند
این جماعت ساعتی دیگر بخندند و تکذیبت کنند
دوست داری جوک بگو با طنزپردازان نشین
محفلت را گرم کن با بذله گویی لودگی تنها نشین
سالها بحث سیاست مغز ما سرویس کرد
در نهایت مغز پوکید ، هر که آن تدریس کرد
بحث می کردم من از مجریان کشوری با خارجی
او کمی خندید و گفت چیست شغلت ؟ آیا وکیل مجلسی ؟
گفتمش نه من نباشم یک وکیل و من به کاری دیگرم
گفت ای بابا! بیا بنشین بگویم من از دوست دخترم
سالها با من رفیق و دوست بود آن دخترک
تا کسی پیدا شد و ؟ زودی پرید چون شاپرک
من کمی در خود فرورفتم ، گفتم خارجی ها را نگر!
بی خیال کشور و خورد و خوراک و شاه و رسوای دگر ؟
چون شدم قدری – کنف – گفتم نیارم – کم – از او
هی گشتم اینطرف – آنسو – نبود حرفی برای گفتگو
گفتمش چونکه حرامست ما نداریم کاباره – دانسینگ و پاپ
روز و شب در فکر بحثیم – خالی بندی – یا بگیر و یا بچاپ
گفت فهمیدم روالی که تو گفتی هست مربوط در عصر حجر
تو سواری می دهی با پشت خود ارباب و حاکم تا قیامت مثل خر
بعد از آن گفتم غلط کردم نگویم از سیاست پیش کس
من همان هستم که باشم هفت پشت ما را هست بس !
16/10/94