ازین دنیا دگر سیرم ، تو رفتی زار و دلگیرم
شدم آن مرغ شیدایی بسویت بال و پر گیرم
نخواهم زندگی بی تو وجودم ،عزتم ،از تو
تو بودی نغمه خوان بودم نماندی مرغ شبگیرم
بهار و شادیم از تو زمستان و غمم بی تو
چرا بی ما سفر کردی ؟ کنی پیر و زمین گیرم ؟
ترا با مهرورزی ها بیاد آرند و دلداری
بهر کس عشق ورزیدی کنون غربت کند پیرم
کنم من نام و یادت را، صفای دفتر شعرم
بخوانم من سرودت را ندای رای و تدبیرم
1/11/92
آن شب نخوابیدم و تا صبح دعا می کردم
از خدا با غم خود ذکر و ثنا می کردم
که ببینم رخ زیبای مهین در بستر
شده خندان و سلامت صفا می کردم
لیک تقدیر مرا ملعبه دست گرفت
زان سبب ضد دعا من دعا می کردم
در پاسخ به سوگ مهین عزیز به دکتر سودی گرامی