در سوگ مهین هرچه دل آزرده بگرییم.. کم نیست
از مهر رخش مهر بجوئیم و بیابیم…کم نیست
در روز و شبی بار سفر بست و ازین غربت رفت
از غربت او زار و غریبانه بنالیم… کم نیست
آرام نمی شد دل او تا دل یاران نکند شاد
آرام نگیرد دل و ناشاد بمانیم.. کم نیست
از یاد نبردیم ووفایت چون روشنی روز عیانست
تابنده چو خورشیدˏ کریمانه بتابیم… کم نیست
آرامگهت وادی غربت شد و آرام گرفتی
گریان و پریشان و دل افسرده برآییم… کم نیست
داریم به درگاه خدا دست به آمرزش او را
تا صبح دعا هر چه بگوئیم و برآریم …کم نیست
30/10/92