بهر بودن با تو من از دیگران زخم زبان
خوردم و حاشا نکردم حیله ی دور زمان
حاصلم از بودنم با تو همیشه ساختن
شاد بودن در کنارت زار و گریان در نهان
هر گز از بختم ننالیدم نکردم ﺸ̗ﻜﻮه ای
عشق را با جان خریدم بند تقدیرم همان
من در این دریای توفانی ̗ بختم ناخدا
در دل امواج بودم تا رسید آرام ̗ جان
رنج خوردم در نهان کردم صبوری آشکار
شادمان بودم عیان تنها و بیزار از بیان
نغمه رفتن سرودی و نماندی در برم
باورم شد می رسد ترکم کنی از آشیان
آخر آمد روزهای بی کسی و رازهای ماندنی
با که گویم نیست محرم جز خدای مهربان؟
8/6/93
Baran
واقعا زیباست
ali akbar soudi
Dear Mr Hayati,
In this poem you have done a very elaborate job. “Vazn va gahfeyeh” as I have written in Farsi have been completely observed. Congratulations, it is a very rapid advancement.
Thank you for those jocks in the previous e-mal too.
Regards,
A.A.Soudi.
سلام جناب سودی ممنونم از مهرباتی شما ..امیدوارم شاد و سربلند باشید ….جوک های نسل امروزی خیلی بی نمک شده …برخی دوستان هستند …که گهگاهی …جوک های جوندار ..مثل دوران قدیم …در واقع نسل من و شما پیدا می کنند …و می فرستند و منم …حیف می بینم که برای شما نفرستم …ارادتمند …حیاتی ۱۱/۶/۹۳
عاشقان