جناس…………شاعر میلاد نور

مرحبا ” ستار” ” منسوب” بهشت
سرنوشت خویشتن با “سر”نوشت
بر خلاف نام خود افشا نمود
بس وقایع را که او از “سر”نوشت .
جناس سرنوشت میلاد نور

سلامی دلنشین در فصل سرما
زکرسی دلنشین تر هست بر ما
چه کرسی پایمان را می کند گرم
ولی آن یک به دلها داده گرما
پس سلام بر شما

میلاد نور
صبا یکدم بیا بر من گذر کن
زمن بگذر به هر سویی سفر کن
ببر از من سلامی سوی حشمت آقا
حیاتی را از این مسکین خبر کن .
سالم و سرافراز باشید .
این دو بیتی را دوستی برام در برابر جناس سپر فرستاده :
زبانحال یک پری دیده !! متاهل
آدم به کدوم توجهکنه ؟؟ به حرف دل پری خواهان !! یا حرف دل پری دیدکان !!
یک پری کافی برای جد من
تا کند جاری برایم حد من
یارب از رحمت بکن لطفی به من
تا پری نبود برایم سد من !!
سالها عمر نمودم سپری
ساختم زآهن ایمان سپری
حالیا رحم نما برمن مسکین یارب
برسان بهر من بنده عاصی سپری {3تا پری!!}و

امروز سلام من چو کفتر
آید و به قلب تو زند سر
گر مصلحت است گرامیش دار
گر نیست بگیر دمش ! بده پر !
سلام جناب میلاد
پر نخواهم داد کفتر پیامت را
می نشانم بر دلم مهر با مرامت را
آرزو میکنم همیشه باشی شاد
خوش ببینم صبح و شامت را

طار م تابستان 90
طار م تابستان 90
.