هر لحظه به راهی برود نفس طمع کار
با عمر عجین گشته تو هست طلب کار
در خواب ببینی شده ای صاحب ثروت
فردا نداری خبر از گیجی رفتار
تبلیغ کنند هرچه که داری ز زر و مال
در سهم فلان ریز و آینده قوی دار
از جای دگر بانگ بر آید چه نشستی
سود تو شودافزون به این معرکه بسپار
آخر تو شوی منتر این بانک و فلان سهم
لیکنشده ای راحت و کس نیست طلب کار
بعد از دو سه فصلی تو بخندی به گذشته
بیهوده تلف شد شب و روزم پی این کار
11/5/84
نام ارسال کننده……سهامداری : امیر سیاهپوش
تاریخ ارسال نظر : ۱۳۹۱:۹:۲۲
سلام جناب حیاتی. این شعر، خیلی کم ایراد تر از شعر قبلی شماست.
مصرعهای ۴ و ۵ و ۷ ایرادات کوچک وزنی دارند. با کمی دقت، درست میشه.
زنده باشی برادر
سلام جناب سیاهپوش
ممنون هستم از اظهار صمیمیت شما در ارائه نظر و رفع اشکال که از روح بزرگ شما برای همراهی دیگرانی مثل من که به شعر علاقمند هستم و دارای اشکال در نحوه اجرای فن شعر . اگر هم این مشکل حل نشد مهم نیست که شما سلامت و صمیمی و پایدار بمانید که برای من بسیار پر ارزش تر خواهد بود .ارادتمند …حشمت اله حیاتی …۲۵/۹/۹۱
نام ارسال کننده : علی عبداللهی
سلام و درود
سلام و درود فروان به جناب عبدالهی
از سایت شاعران پارسی زبان