ساحریم و بی امان نیرنگ بازی می کنیم
ذات خود گم کرده ایم ونقش بازی می کنیم
در فضای کوچکی ، حس بزرگی می کنیم
نفس خود را آمرانه دل نوازی می کنیم
دیگران را جاهل و دور از خدا و اجنبی
خویش را صاحب کمال، ظاهرسازی می کنیم
دیگران بی خدا را بین خدایی می کنند
ما خدا جویان به هم دست یازی می کنیم
گر خدایی هست مهرش بر فقیر و بر غنیست
مهر بر مردم حرام ، بنده نوازی می کنیم
هر دم و ساعت فریاد از جهان بت پرست
هر کداممان ﺒۥﺘﻴم و بت سازی می کنیم
این مرض آلوده کرد سر تا به پای ما بخود
سازگاریم با چنین امراض و بازی می کنیم
27/7/91
Mt Dourany
Oct 18 (2 days ago)
خویشتن را عاقل و دانا وطاهر می دونیم
ما خدا داران شب وروزهم گدایی می کنیم
هر دم و ساعت چوفریاد از جهان بت پرست
هر کدام ازما ﺒۥﺘﻴم، از بت اطاعت می کنیم
سازگاریم با مرض دوری زدرمان می کنیم
سلام،دست ومخت درد نکنه،پیشنهادا”مصرع های فوق قافیه شان جورتره!
پاسخ:
مصراع اول :می دانیم اگر بخواهد باشد به جای می دونیم . می دونیم عامیانه است
مصراع دوم :مصراع دوم با مصراع اول هم خوانی باید داشته باشد که (هم) اضافه است
مصراع سوم : چو برای چه منظور؟
مصراع چهارم : فرق نمی کند هر کداممان یا هر کدام از ماهر دو درست است
مصراع پنجم :سازگاریم بامرض دوری ز درمان می کنیم درست تر است .ولی علت آن است چون
مصراع چهارم کمی طولانی شده است ، مصراع پنجم از آن تبعیت کرده است
milad noor
Oct 18 (2 days ago)
حال امروز مامردم را خوب جوری توصیف کردین
احسنتم
ali akbar soudi
Oct 19 (1 day ago)
Dear Mr Hayati,
This is feeling of us from the bottom of our heart.
See you.
Farzaneh Jamshidi
7:28 AM (14 hours ago)
خویشتن پر عیب و عبب مردم مبکنبم
بت پرستیم وعیب کافر میکنیم
با سپاس از شعر پر معنایتان
نام ارسال کننده : علی رضا آیت اللهی
تاریخ ارسال نظر : ۱۳۹۱:۸:۱۷
سلام به شاعر گرامی
شعری است که چندان مقیٌد به صنایع ادبی نبوده آزادانه به بیان مقاصدی عالی پرداخته است . با ینهمه از نظر شکلی هم شعری است زیبا ، تا حدودی روان و به خصوص دلنشین که چون فارغ از « شعربافی » های برخی ، یا « من درآوردی » های برخی دیگر که آنها را نمونه !!! هم معرفی می کنند و به سلیقه خود و خودی جزء الگوهای شعری بر می شمارند ! به دل مردم می نشیند ، و آن را شعر می دانند و شعر می خوانند . شعری است مردمی و مردم پسند و بنابر این شعر به مفهوم واقعی کلمه . سهل است ؛ حتی ابیاتی دارد که ممکن است مورد حسادت یا بغض شعرا و شاعر نمایان قرار گیرد مثل :
« دیگران را جاهل و دور از خدا و اجنبی
خویشتن را عاقل و دانا تصور می کنیم »
… حال آنکه ممکن است خودمان از نادان ترین و به خصوص « نادرست » ترین افراد یک جامعه باشیم . همین یک بیت شعر ارزش پنج غزل بی هدف و غزلگونه را دارد .
شعری است عمیق و عارفانه ، امٌا حاوی اغلاط تایپی و متاسفانه ویرایش هم نشده است ؛ مثل برخی از شعرهائی که در سرلوحه قرارگرفته و می گیرند . منتهی به نظر حقیر نباید ویرایش شعر را به سایت ، یا سایر سایتی ها واگذاشت ؛ اصلا” و ابدا” . ویرایش چیری است ، اظهار نظر ، چیزی دیگر ، و « نقد » چیزی بسیار فراتر از این دو که لااقل یک دوره کارشناسی تحصیلات در آن رشته را می طلبد
نام ارسال کننده : امیر سیاهپوش
تاریخ ارسال نظر : ۱۳۹۱:۸:۱۷
نام ارسال کننده : امیر سیاهپوش
تاریخ ارسال نظر : ۱۳۹۱:۸:۱۷
سلام آقای حیاتی
“””خصوصی یا عمومی هر جور صلاح می دانید””””
نقدهای وارده بر شعر جنابعالی درسته. بیشتر بخوانید و اصول شعر کلاسیک را تمرین کنید.
به نظرم شما با استعدادید و توانایی سرودن غزل را دارید. حس و حال مناسب و تسلط خوب بر وزن در ابیات ابتدائی به خوبی توانمندی شما را مبین است. ایرادات گرفته شده را رفع کنید خیلی زود پیشرفت می کنید با توکل به خدا و با پشتکار و ممارست بیشتر.
سلام جناب سیاهپوش
محبت کردید ….اشتباه و اشکال را نشان می دهید …ایرادات با لطف دوستان ارجمند رفع خواهد شد و …..حسی که باعث بروز اشکال می شود و در بند قافیه و ردیف قرار نمی گیرد و رفع نمی شود…ارادتمند شما…حشمت اله حیاتی ۱۸/۸/۹۱
سلام جناب استاد آیت الهی
تشکر می کنم که وقت خود را صرف حک و اصلاح کار های اشتباه کسانی مثل اینجانب می کنید و این مرحمت شما پاینده باشد . هر قدر خواستم اصلاح بر روی این چند سطر بگذارم موفق نشدم و ردیف و قافیه از دستم فرار می کرد و خود به خود رهایش کردم و نباید در سایت قرار می دادم زیرا که به زبان ردیف و قافیه زیاد خو نگرفته ام و اعتقاد بر آن ضعیف است . هر بار به معماری ردیف و قافیه رفتم احساس را گم می کردم بالعکس ….ارادتمند شما ….حشمت اله حیاتی …۱۸/۸/۹۱
درود فراوان به مدیریت سایت فارسی زبانان و همه منتقدین عزیز و گرامی
ما در غم عشق تو اسیران بلائیم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که مائیم
بر ما نظری کن که در این شهر غریبیم
بر ما کرمی کن که دراین شهر گدائیم
سایت شاعران فارسی زبان همان مکانی است که می توان در آن به عشق علاقه خود در ادب فارسی رسید و این انتخاب را همیشه دوست داشته و دارم و تمامی برخوردهای آنرا از کلیه عزیزان با جان و دل خریدارم . در کنار عزیزانی که در راستای فرهنگ فارسی زحمت می کشند و اجازه حضور می دهند و حتی اگر اجازه هم نمی دادند در علاقه من کوچکترین تاثیری نخواهد داشت . مدیریت محترم سایت می تواند :
۱- اشعاری که از قواعد شعر خارج هستند چاپ نکند و یا پس از رفع اشکال اگرلازم دانست چاپ کند ضمنا نقاط خارج از قواعد را به سراینده بگوید
۲- هر نظم و نثری از منظر فکر و احساس مورد نقد قرار گیرد . تا محتوای مطالب و نوشته ها از نظر ارزشی هم مورد کنکاش قرار گیرند
۳- هدف سایت مشخص باشد که برای چه منظوری گام در پیش نهاده است ؟ اشاعه اشعار غلط و درست در آن جایی دارند یا نه و به زبان دیگر آزاد است ؟ (لازم نیست اگر شعری غلط است با کلمات به اصطلاح ..افرادی چنین… کدام موازین معاییر اجازه می دهند…این آقایان و خانم ها ….در این سایت فاخر (که فاخر بودن هر سایتی را کیفیت و موازینی که در هدف تعریف شده است و با توجه به شخصیت ادبی مدیریت تعییی می کند و آثار ارزنده و نه تعریف از سرایندگان و یا تکذیب آن) …مجال جولان ( انکار میدان رزم آیش است !) به این سروده نگاهی بیفکنید!!( وای خدای من چه شده مثل اینکه اتفاق ناگواری افتاده است ؟ ) …ذیل آثاری این چنین …شاعران خوب سایت …(ایکاش شاعران خوبی نبودند و این واقعا “خوشم آمد” را نمی نوشتند و سراینده بدبخت به دنبال کار دیگری می رفت …)
سراینده ای مثل من صد سال دیگر هم نخواهد توانست به شعر و ادب فارسی کوچکترین لغزشی ایجاد کند . هنوز شاگرد این دریای خروشان زبان فارسی قرار نگرفته ام و قرارهم نخواهم گرفت . عاشق شعر و ادبیات شعر فارسی هستم و به همه مدیران و شاعران و نویسندگان این سایت ارزشمند عشق می ورزم و بخصوص به جناب آقای خوش عمل ..و همه عزیزان دیگر.
چو غلام آفتابم همه ز آفتاب گویم…..نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم….چو رسول آفتابم بطریق ترجمانی …..به نهان از و بپرسم به شما جواب گویم ……….اردادتمند همگی ..حشمت اله حیاتی..۱۷/۸/۹۱
ارسال شده توسط : وحیده افضلی’ تاریخ ارسال : ۱۳۹۱/۸/۱۷ در ساعت : ۱۵:۱۱:۴
سلام
ببخشید جناب وثیق زاده بزرگوار…نمی دانم این دفاع شما بر چه اساسی ست؟ حق با آقای خوش عمل است.چرا از حقیقت فرار کنیم؟ و یا جرات گفتنش را نداشته باشیم؟ قرار نیست ما برای خوش آمد یکدیگر تعریف و تمجیدهای بی اساس سر دهیم.شعر از شعور می آید! بله!ولی یعنی چه قالبی اندیشیدن؟ اگر شاعری توانایی گفتن غزل ندارد و می تواند این شعور بالا را در شعر سپید به کار ببرد خوب چه بهتر! شعر سپید بگوید! اما نه اینکه شعری را در قالب غزل بنویسیم و این شعر حتی قافیه نداشته باشد! خب پس مسئولیت ما در برابر ادبیات و شعر کجا می رود؟ اگر از گذشته تا به حال همه اینگونه می اندیشیدند که الان واویلا بود! اگر اینچنین است پس همه شاعرند! جای انکار هم نیست!
ارسال شده توسط : حمید وثیق زاده انصاری’ تاریخ ارسال : ۱۳۹۱/۸/۱۷ در ساعت : ۱۴:۴۸:۱۶
سلام بر جناب خوش عمل
خود بهتر می دانید که کلمه ی شعر از شعور می آید. و بتا بر این آن چیزی که در ارزیابی شعر اولویت دارد شعور و مفهوم و معنا و معنویت و پیام جاری در آن است. در درجه ی بعد این به هنر شاعر بستگی دارد که این مفاهیم اصلی را به زبانی هر چه می تواند جذاب تر بیان کند. وقتی شما ترجمه های نثرگونه ی اشعار پر مفهوم شاعران غربی و یا اشعار سپید را مجاز به نمایش در این سایت فخیم، بیشتر به خاطر مفاهیم جذاب آنها، می دانید، چگونه چنین بر می آشوبید که جناب حیاتی نتوانسته اند قالب های کلاسیکی را به طور کامل رعایت کنند حتی اگر شعور جاری در تقریباً تمام اشعار دفترشان بسیار بالا باشد. اینگونه قالبی اندیشیدن در شأن بزرگی چون حضرت عالی نیست. یک همذات پنداری کوچک کافی بود قبل از آن که دکمه ی ارسال نقد را فشار بدهید به فکر تلطیف جمله پردازی خود برآیید. شما استاد این سایت هستید که کمک کنید که اشعار پر شعور و شور انسان های والایی چون جناب حیاتی از نظر قالبی و ظاهری نیز زیباتر شود نه این که آنها را دفع کنید و با این کار خدای ناکرده خوبی ها را از میان خود برانید.
با سپاس
ارسال شده توسط : اشرف گیلانی’ تاریخ ارسال : ۱۳۹۱/۸/۱۷ در ساعت : ۹:۳۲:۱۸
آقای خوش عمل می دونم که شعر باید نقد بشه نه نقدهای وارده به شعر. اما شیوه ی نقد کردن شما هم خیلی به فضای سایت که یک سایت ادبیه نمی خوره می بخشید که این رو میگم. البته من هم قصد داشتم که این تذکر در مورد قافیه رو در بخش نقد بنویسم