هیلا چه بی وفایی
روز تولد تو سر زد سرود شادی
واشد غنچه شد گل در صبح نو بهاری
پاشید سرخ گل عطر اطراف خانه ما
پروانه شد سرمست آواز خوان قناری
سر تا به پای ما شد رقص و شعر و ترانه
رنج و غم زمانه با ما نداشت کاری
رویت چو ماه تابان روشن نمود شب ها
آوای خنده هایت در هر کران جاری
بردیم رنج فراوان تا تو شدی نو جوان
شکر خدا نمودیم با روی چون تو ماهی
تو با سعی و کوشش استاد درس و ورزش
ما سر بلند بودیم دنیای با صفایی
در روزهای با تو فکر سفر نکردیم
فکر سفر تو کردی هیلا چه بی وفایی
حالا چگونه باید بی تو در این منزل
عشق و امید باشد شورو نوای تاری
این را بدان جانا جایت همیشه خالیست
در جای جای این شهر کوی و دشت و کناری
ما و تمام یاران با یاد تو بگوئیم
هیلای ما جوان رفت در یک صبح بهاری
این زندگی سراسر مرگ و غم عزیزان
دنیا و هر چه بینی نمی ارزد به کاهی
حیاتی 22/2/90.